من کوفی نیستم...

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شمس الشموس...

06 آبان 1398 توسط فاطمه اسكندريان

من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو  سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو   تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم   آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو   من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام   یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو   پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد  هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو   گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم   من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟   سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام   من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟   حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین   جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو   من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام  اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

من کوفی نیستم...

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس